جدول جو
جدول جو

معنی ابن رومیه - جستجوی لغت در جدول جو

ابن رومیه(اِ نُ می یَ)
ابوالعباس احمد بن محمد اشبیلی (561-637 ه. ق.). طبیب و گیاه شناس و محدث. مولد اشبیلیه، او برای معاینۀ نباتات و تکمیل فن خود به مصر و شام و عراق و حجاز سفر کرد. در مصر ابوبکر ملک عادل بن ایوب مقدم او گرامی داشت. از اوست کتاب تفسیر اسماء الاودیه المفرده و مقاله فی ترکیب الادویه، و بعض کتب نیز در حدیث داشته است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ)
علی بن عباس بن جریح یا جرجیس. اصلاً رومی و از موالی بنی عباس است. شاعری نامی است و دیوانی بزرگ دارد. قاسم بن عبدالله وزیر معتضد از هجا و بدزبانی او پرهیز و احتراز می جست و در مجلس اوابن فراش در خشکنانه ای او را زهر خورانید و او دریافت و از مجلس برخاست. وزیر بدو گفت بکجا شوی ؟ گفت بدانجا که تو مرا فرستادی گفت چون برسیدی پدر مرا درود گوی گفت راه من بدوزخ نیفتد. وفات او به سال 284 یا 286 ه. ق. بوده است. ازابن خلکان و ابن الندیم گوید، شعر او را مسیبی روایت کرده و صولی بحروف مرتب ساخته و بار دیگر ابوالطیب وراق بن عبدوس آنرا گرد کرده و این مجموعه نزدیک هزاربیت از فراهم آوردۀ صولی بیشتر است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ زَ مَ لَ)
رجوع به ابن بجده شود.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ رُ هََ مَ)
شاعری معاصر امویان. او عاشق زینب خواهر هشام بن عبدالملک بود و همه اشعار او مغازلاتی با این زن است. وقتی یونس مغنی ابیاتی چند از ابن رهیمه بمحضر هشام بخواند و آن بر خلیفه گران آمد، فرمود تا شاعر را صد چوب زنند. او بگریخت و پنهان شد و تا زمان ولید بن یزید باختفا بزیست
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ حَمْ مو یَ)
ابراهیم بن سعدالدین محمد بن المؤید ابی بکر بن جمال السنه، ابی عبدالله محمد بن حمویۀ جوینی. فقیه و محدث. در قرن هفتم هجری میزیسته. جدش محمد بن حمویه. و گروهی دیگر از این خاندان در عصر خویش معروف به ودند مانند قطب الدین علی بن محمد وصدرالمشایخ معین الدین محمد و قاضی نصیرالدین محمد بن محمد بن علی بن مؤید. و ابراهیم صاحب ترجمه با آنکه خود شیعی نبود نزد بسیاری از علمای شیعه مانند خواجه نصیرالدین طوسی و محقق حلی و ابن طاوس و یوسف بن مطهر پدر علامه و مفید بن جهیم و سید عبدالحمید بن فخار تلمذ کرد. غازان خان پادشاه مغول در چهارم شعبان 694 ه. ق. بدست او اسلام آورد و گروهی از مغولان از آن پس مسلمانی گرفتند. او راست: فرائدالسمطین در مناقب
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ تَ می یَ)
منسوب به تیماء، شهرکی بشام. تقی الدین ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام بن عبدالله بن محمد بن تیمیۀحرّانی (661 -728 ه. ق.). تولد او در حران نزدیکی دمشق. پدرش مانند خود او از علمای دینی بوده و از جور مغول گریخته و به دمشق پناه برده است. ابن تیمیه ابتدا نزد پدر خود و بعض دانشمندان دیگر، علوم اسلامی فراگرفت. در فقه پیرو مذهب حنبلی و در کلام طریقت سلفیان داشت و تجاوز از قرآن و حدیث را روا نمی شمرد، اما چون در مجادله بی باک بود علمای مذاهب دیگر بخصومت او برخاستند. ابن تیمیه فتوی بجهاد با مغول داده و خود در جنگ شقحب حاضر بوده و چندین مرتبه بواسطۀ مخالفت با سلاطین وقت در مسائل سیاسی یا دینی گرفتار حبس و توقیف گردیده. وقتی او را از دادن فتوی منع کردند. در آخر عمر نیز مدتی از مراودۀ مردم ممنوع بوده وفقط برادرش او را خدمت میکرده. در حبس بنوشتن تفسیرو رسائل دیگر اشتغال داشت. دشمنان او وسیله انگیختند تا از کتاب و نوشتن رسائل نیز محروم گردید با وجوداین عامه را به او اعتقاد کامل بود چنانکه در تشییعاو قریب 200 هزار مرد و 15 هزار زن حاضر آمدند. ابن تیمیه با اشاعره و حکما و صوفیه و کلیۀ فرق اسلام جز سلفیان معارضه کرده و همه را باطل شمرده و بتجسم معتقد بوده و از ظاهر لفظ قرآن و حدیث تجاوز روا نمیداشته. و زیارت قبور اولیا را بدعت میشمرده چنانکه در این امر او را پیشرو وهّابیان میتوان گفت. کتب بسیاری نزدیک پانصد جلد به او نسبت داده اند که عدّه ای از آنها در دست است. و از آن جمله است منهاج السنه. از این خاندان چند تن دیگر به نام ابن تیمیه مشهورند ازجمله فخرالدین ابوعبدالله محمد بن ابی القاسم خطیب و واعظ حرّانی (542-621 ه. ق.). و او راست کتاب تفسیرالقرآن و بعض کتب در فقه و نیز دیوانی جامع خطب او، و قطعات اشعاری نیز داشته است. او در بغداد کمال تحصیلات کرده و بیشتر بتدریس تفسیر اشتغال می ورزیده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ طی یَ)
ابوبکر محمد بن عمر بن عبدالعزیز بن ابراهیم بن عیسی بن مزاحم. پدرش از مردم اشبیلیه و مولد و منشاء او قرطبه است. وی در اشبیلیه حدیث و ادب آموخت و در لغت و حدیث و فقه و تاریخ، خاصه تاریخ اشبانیه (اسپانیا) و رجال آن ناحیت براعت یافت. ابوالحزم خلف بن عیسی و ابن فرضی از شاگردان اویند. چندی بتوسط ابوعلی قالی از دست حکم بن ناصر منصب قضا و مدتی ریاست شرطه داشت. او راست: کتاب تاریخ فتح اندلس، مشتمل بر وقایع آن ملک از آغاز سلطۀ مسلمین تا زمان عبدالرحمن سیم. کتاب تصاریف الافعال. کتاب المقصور و الممدود. و قطعاتی از شعر. وفات او367 ه. ق. و قوطیه که صاحب ترجمه بدو منسوب است لقب جدۀ پدری او یکی از شاهزاده خانمهای اشبان (اسپانیا) است مسماه بسارا، و این زن دختر وبه بن غیطشه پادشاه قوطی بوده است. و پس از فتح اندلس به دست طارق مولی موسی بن نصیر، این زن بشکایت از عم ّ خویش ارطباس به شام نزد هشام بن عبدالملک رفت و عیسی بن مزاحم جدّ محمد صاحب ترجمه او را بزنی کرد و او با عیسی شوی خود با سفارش نامۀ خلیفه باندلس رفت و عامل عبدالملک بدانجا دست ظلم ارطباس از او کوتاه کرد
لغت نامه دهخدا
(اَ)
مرکز بلوک ترگور در ارومیّه
لغت نامه دهخدا
(بُ یَ)
دهی از دهستان کوهمره سرخی است که در بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع است، و 104 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا